دستشو طرفم دراز کرد، صدایم کرد، شوخی کرد، معذرت خواست، خندید، سر به سرم گذاشت. گفت: بابا بی خیال! دنیا دو روزه... سخت نگیر، آشتی؟گلفروش دوره گرد در خیابان می چرخید. وسط خیایان دوید و یک شاخه گل برایم خرید. خنده ام گرفت. خواستم بگویم: باشه آشتی... اما یک موتور سوار خودش و گل زیبایش را روی زمین پرپر کردسال ها می گذرد و من از یادآوری آن روز شوم می سوزم![](http://www.pic.iran-forum.ir/images/pirho6xx0nhe8b00dysz.jpg)
نظرات شما عزیزان:
استیونس کراسکیان ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت0:42---18 خرداد 1391
سلام.
استیونس کراسکیان هستم،مذکر،ارمنی،مسیحی،39ساله،در بند عشق یک دختر مسلمان اراکی که به سبب مذهبم نمی تونم بهش راحت برسم برسمم پول ندارم،لیسانس ادبیات فارسی،شاعر و نویسنده دارای سه جلد کتاب رسمی.
عزیز
زندگی همه افراد پر از خاطرات تلخه
نمی شه تلخی را از یاد برد ذهن آدم نمی گذاره اما مدام خودت را نسوزون به این تصویر فکر کن که از اون روز به بعد مطمینا صدها گلفروش دیگر دوباره دستشون برای دوستی بهت دراز شده اما چون مدام خودت را در تاریکی اون روز غرق می کنی ندیدیشون و اونا بخاطر عدم توجهت خودشان را می اندازند پس چشماتو باز کن و به افراد دیگر دوربرتم بنگر.
شاید حکمت او اون جوری بهتره بوده
گناهی پای شما نبوده شما فقط ظاهر امر را دیدی شاید اگر او بیشتر عمر می کرده باید قطع نخاع و منت کش دیگران می شده و ... این جوری هم می شه به امور نگاه کرد...نظرت چی هست؟ پاسخ:salam doostam shayad hagh ba u bashe'amma age un 2khtar behesh sakht nemigereft shayad hichvaght in etefagh nemioftad...!!!!!!!!
|