چشمانم شب ترین است
دلم دریاترین ..
رویایم ستاره ترین
و
عشقم کوه ترین…!
کجاست آن فرهادترین …؟
رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ولی نبودند
همراه کسانی بودم که همراهم نبودن
وسیله کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم
دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم
و تو چه دانی که عشق چیست
عشق سکوتی است در برابر همه اینها !!!
بوسه يعني وصلهي شيرين دو لب بوسه يعني مستي از مشروب عشقبوسه يعني لذت دل دادگيلذت از شب . لذت از ديوانگيبوسه يعني حس خوبه طعم عشقطعم شيريني به رنگ سادگيبوسه يعني آغازي براي ما شدنلحظه ي با دلبري تنها شدنبوسه سرفصله کتاب عاشقيبوسه رمز وارد دلها شدنبوسه آتش مي زند بر جسم و جانبوسه يعني عشق من با من بمان
باز هم دلتنگی ، باز هم گریه های شبانه ام یه عاشق غمگین ، در حسرت شبهای بی ستاره ام سخت دلتنگم ، سخت بیقرار و بی تابم ...كجاست شانه های گرم و مهربانت ، تا گریه كنم ؟ كجاست آن لبخندهای عاشقانه ات تا باز هم دیوانه شوم ؟ آنقدر دلتنگ چشمانت هستم كه نمی توانم در هیچ چشم دیگری نگاه كنم آنقدر بیقرارم كه هیچ اتفاقی ، دل غمگینم را شاد نمی كند برای گریستن ، شانه هایت را كم دارم شانه هایی كه بارها و بارها در خواب و خیال ، تكیه گاه دل عاشقم بود برای عاشقی ، نگاههای زیبایت را كم دارم نگاههایی كه تنها دلیل زندگی و عشقم شد چرا دیگر برای غصه ها ، اشكها و دلتنگی هایم جوابی نداری ؟ شب دراز است و من هنوز هم در انتظار نسیم صبح سپید مانده ام ای دل دیوانه ی من ! با غمهایت بساز و با اشكهایت بسوز ، اما دم نزن ای دل عاشق و بیقرار من ! صبر كن شاید نسیم ، خبری از عشق برایت بیاورد ای دل بساز ! شاید قاصدك خبری از یار آورد
صبر می كنم و عاشق می مانم كه خوشبختی از آن عاشقان است.
دارم دق میکنم،تحمل ندارم دیگه خسته شدم،دارم کم میارم دلم تنگ شده و دیگه نا ندارم همش فکر توام،همش بیقرارم دیگه اشکی برام ،نمونده که بخوام برات گریه کنم،فدای تو چشام دلم داره واسه تو،پرپر میزنه تو رفتی و هنوز خیالت با منه بدون تو کجا برم،کنار کی بشینم تو چشمای کی خیره شم،خودم رو توش ببینم تو که نیستی به کی بگم چشاشو روم نبنده به کی بگم یکم نازم کنه که بم نخنده بدون تو با کی حرف بزنم دردت به جونم تو این دنیا به عشق کی به شوق کی بمونم به جون چشمات از تموم این زندگی سیرم تو که نیستی همش آرزو میکنم بمیرم
دستشو طرفم دراز کرد، صدایم کرد، شوخی کرد، معذرت خواست، خندید، سر به سرم گذاشت. گفت: بابا بی خیال! دنیا دو روزه... سخت نگیر، آشتی؟گلفروش دوره گرد در خیابان می چرخید. وسط خیایان دوید و یک شاخه گل برایم خرید. خنده ام گرفت. خواستم بگویم: باشه آشتی... اما یک موتور سوار خودش و گل زیبایش را روی زمین پرپر کردسال ها می گذرد و من از یادآوری آن روز شوم می سوزم
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دلباخته و آدرس bikasi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.